معنی فارسی nonprohibitive

B2

غیرممنوعکننده به چیزی اطلاق می‌شود که مانع نیست و مشارکت یا فعالیت را تسهیل می‌کند.

Not creating a barrier to action or involvement.

example
معنی(example):

قوانین غیرممنوع‌کننده هستند و اجازه می‌دهند تا همه شرکت کنند.

مثال:

The rules are nonprohibitive, allowing everyone to participate.

معنی(example):

او بازخورد غیرممنوع‌کننده‌ای ارائه داد که تشویق به رشد کرد.

مثال:

She provided nonprohibitive feedback that encouraged growth.

معنی فارسی کلمه nonprohibitive

: معنی nonprohibitive به فارسی

غیرممنوعکننده به چیزی اطلاق می‌شود که مانع نیست و مشارکت یا فعالیت را تسهیل می‌کند.