معنی فارسی nonprohibitively
B1به وضعیتی اطلاق میشود که هزینه یا تلاش آنقدر زیاد نیست که مانع انجام کار شود.
In a manner that does not prohibit or restrict due to costs or efforts.
- ADVERB
example
معنی(example):
هزینههای این پروژه به طور غیرممنوع کنندهای پایین هستند و باعث شده برای بسیاری امکانپذیر باشد.
مثال:
The costs of the project are nonprohibitively low, making it feasible for many.
معنی(example):
آنها توانستند به طور غیرممنوع کنندهای در وقت و منابع تحویل دهند.
مثال:
They managed to deliver nonprohibitively in terms of time and resources.
معنی فارسی کلمه nonprohibitively
:
به وضعیتی اطلاق میشود که هزینه یا تلاش آنقدر زیاد نیست که مانع انجام کار شود.