معنی فارسی nonprolix
B1غیرطولانی، به معنای بیان مختصر و واضح بدون استفاده از کلمات زائد.
Not characterized by unnecessary length; concise and to the point.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سخنرانی او غیرطولانی بود و بدون جزئیات غیرضروری به اصل مطلب پرداخت.
مثال:
His speech was nonprolix, getting straight to the point without unnecessary details.
معنی(example):
این گزارش غیرطولانی بود و فهم آن را آسانتر کرد.
مثال:
The report was nonprolix, making it easier to understand.
معنی فارسی کلمه nonprolix
:
غیرطولانی، به معنای بیان مختصر و واضح بدون استفاده از کلمات زائد.