معنی فارسی nonpulsating
B1غیرپالسدار، به ویژگی یا حالتی اطلاق میشود که ضربان یا تپش ندارد.
Not pulsating; lacking rhythmic beating or throbbing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت غیرپالسدار جریان آن را غیرمعمول کرد.
مثال:
The nonpulsating nature of the flow made it unusual.
معنی(example):
آنها نوری غیرپالسدار در دوردست مشاهده کردند.
مثال:
They noticed a nonpulsating light in the distance.
معنی فارسی کلمه nonpulsating
:
غیرپالسدار، به ویژگی یا حالتی اطلاق میشود که ضربان یا تپش ندارد.