معنی فارسی nonpulsation

B1

عدم تپش، به حالت عدم وجود فعالیت منظم یا جوش و خروش اشاره دارد.

The absence of pulsation or rhythmic beats.

example
معنی(example):

عدم تپش موج نشان‌دهنده یک سیگنال پایدار بود.

مثال:

The nonpulsation of the wave indicated a steady signal.

معنی(example):

در اصطلاح پزشکی، عدم تپش می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل باشد.

مثال:

In medical terms, nonpulsation may indicate a problem.

معنی فارسی کلمه nonpulsation

: معنی nonpulsation به فارسی

عدم تپش، به حالت عدم وجود فعالیت منظم یا جوش و خروش اشاره دارد.