معنی فارسی nonreliably

B1

به معنای انجام کاری به شکلی که نتایج آن قابل اتکا نیستند.

In a manner that is not dependable or trustworthy.

example
معنی(example):

او کار را به طور غیرقابل اعتماد انجام داد که منجر به اشتباهات شد.

مثال:

He performed the task nonreliably, which caused mistakes.

معنی(example):

گزارش‌ها به‌طرز غیرقابل اعتماد تهیه شدند و دقت نداشتند.

مثال:

The reports were prepared nonreliably and lacked accuracy.

معنی فارسی کلمه nonreliably

: معنی nonreliably به فارسی

به معنای انجام کاری به شکلی که نتایج آن قابل اتکا نیستند.