معنی فارسی nonrelieving
B1به معنای عدم کاهش یا تسکین درد یا ناراحتی.
Not providing relief or alleviation from pain or discomfort.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درد غیرکاهنده او را وادار کرد که به کمک فوری نیاز پیدا کند.
مثال:
The nonrelieving pain made her seek immediate help.
معنی(example):
علائم غیرکاهنده معمولاً نشانهای از یک وضعیت جدیتر هستند.
مثال:
Nonrelieving symptoms are often a sign of a more serious condition.
معنی فارسی کلمه nonrelieving
:
به معنای عدم کاهش یا تسکین درد یا ناراحتی.