معنی فارسی nonrepresentationalism

B1

غیرنمایندگی، رویکردی در هنر که از نمایش دقیق واقعیت‌ها خودداری می‌کند و بر تجرید تأکید دارد.

An artistic style that avoids depicting objects and focuses on shapes or colors.

example
معنی(example):

غیرنمایندگی در هنر بر اشکال انتزاعی تمرکز دارد.

مثال:

Nonrepresentationalism in art focuses on abstract forms.

معنی(example):

فلسفه غیرنمایندگی روایت‌های سنتی را به چالش می‌کشد.

مثال:

The philosophy of nonrepresentationalism challenges traditional narratives.

معنی فارسی کلمه nonrepresentationalism

: معنی nonrepresentationalism به فارسی

غیرنمایندگی، رویکردی در هنر که از نمایش دقیق واقعیت‌ها خودداری می‌کند و بر تجرید تأکید دارد.