معنی فارسی nonresistively

B1

به گونه‌ای که در آن مقاومت الکتریکی وجود نداشته باشد.

In a manner that does not produce resistance to electric current.

example
معنی(example):

این دستگاه به صورت غیرمقاومتی کارکرده و عملکرد آن را بهبود می‌بخشد.

مثال:

The device functions nonresistively, enhancing its performance.

معنی(example):

برای بهبود بهره‌وری انرژی، سیستم به صورت غیرمقاومتی کار می‌کند.

مثال:

To improve energy efficiency, the system operates nonresistively.

معنی فارسی کلمه nonresistively

: معنی nonresistively به فارسی

به گونه‌ای که در آن مقاومت الکتریکی وجود نداشته باشد.