معنی فارسی nonschematically
B1بهصورت غیرنقشهای، روشی که طرحهای مشخص را دنبال نمیکند.
In a manner that does not follow a schematic approach.
- ADVERB
example
معنی(example):
فرآیند بهصورت غیرنقشهای توضیح داده شد تا خلاقیت را تشویق کند.
مثال:
The process was explained nonschematically to encourage creativity.
معنی(example):
آنها ایدههای خود را بهصورت غیرنقشهای ارائه دادند تا بحث آزاد صورت گیرد.
مثال:
They presented their ideas nonschematically to allow for open discussion.
معنی فارسی کلمه nonschematically
:
بهصورت غیرنقشهای، روشی که طرحهای مشخص را دنبال نمیکند.