معنی فارسی nonschismatic
B1غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس طرحها و الگوهای مشخص قرار نمیگیرد.
Not conforming to a fixed or schematic pattern.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دیدگاه غیرشمایی امکان چندین تفسیر را فراهم میکند.
مثال:
The nonschismatic view allows for multiple interpretations.
معنی(example):
افکار او غیرشمایی بودند و نظرات متنوع را در بر میگرفتند.
مثال:
His thoughts were nonschismatic, embracing diverse opinions.
معنی فارسی کلمه nonschismatic
:
غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس طرحها و الگوهای مشخص قرار نمیگیرد.