معنی فارسی nonschismatical
B1غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس تقسیمات مشخص و محدود نمیباشد.
Not relating to divisions or schisms; promoting inclusiveness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بحث غیرشمایی بود و وحدت را پرورش میداد.
مثال:
The discussion was nonschismatical, fostering unity.
معنی(example):
آنها به دنبال یک رویکرد غیرشمایی در همکاری خود بودند.
مثال:
They aimed for a nonschismatical approach in their collaboration.
معنی فارسی کلمه nonschismatical
:
غیرشمایی، اشاره به چیزی که بر اساس تقسیمات مشخص و محدود نمیباشد.