معنی فارسی nonsculpturally

B1

به شیوه‌ای غیرمجسمه‌ای، نشان‌دهنده رویکردی است که به مجسمه‌سازی مرتبط نیست و به نوعی دیگر از بیان هنری اشاره دارد.

In a manner that does not involve sculpture; can relate to other forms of artistic expression.

example
معنی(example):

هنرمند ایده‌ها را به‌صورت غیرمجسمه‌ای در نمایشگاه خود ابراز کرد.

مثال:

The artist expressed ideas nonsculpturally in her exhibition.

معنی(example):

او به موضوع به‌صورت غیرمجسمه‌ای نزدیک شد و بر رسانه‌های دیگر تأکید کرد.

مثال:

He approached the theme nonsculpturally, emphasizing other mediums.

معنی فارسی کلمه nonsculpturally

: معنی nonsculpturally به فارسی

به شیوه‌ای غیرمجسمه‌ای، نشان‌دهنده رویکردی است که به مجسمه‌سازی مرتبط نیست و به نوعی دیگر از بیان هنری اشاره دارد.