معنی فارسی nonsecessional
B1برابر با عدم جدایی، اشاره به مواردی دارد که به جدایی نپرداخته یا آن را نپذیرفتهاند.
Relating to or supporting the concept of nonsecession.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
توافق عدم جدایی به حفظ صلح در منطقه کمک کرد.
مثال:
The nonsecessional agreement helped maintain peace in the region.
معنی(example):
جنبشهای غیرجدایی بر وحدت به جای تقسیم تمرکز دارند.
مثال:
Nonsecessional movements focus on unity rather than division.
معنی فارسی کلمه nonsecessional
:
برابر با عدم جدایی، اشاره به مواردی دارد که به جدایی نپرداخته یا آن را نپذیرفتهاند.