معنی فارسی nonsensuality

B1

عدم وجود حسی خاص یا برداشت حسی در یک موضوع یا اثر.

The quality of lacking sensory appeal or sensual characteristics.

example
معنی(example):

مفهوم بی‌حسی اغلب مردم را سردرگم می‌کند.

مثال:

The concept of nonsensuality often confuses people.

معنی(example):

در هنر، بی‌حسی می‌تواند به ابرازهای انتزاعی منجر شود.

مثال:

In art, nonsensuality can lead to abstract expressions.

معنی فارسی کلمه nonsensuality

: معنی nonsensuality به فارسی

عدم وجود حسی خاص یا برداشت حسی در یک موضوع یا اثر.