معنی فارسی nonsententiously

B1

به معنای غیرمفلسفی، به طرز بیان ساده و غیرآزاردهنده‌ای اشاره دارد که از دشواری‌های زبانی جلوگیری می‌کند.

In a manner that is not pretentious or self-important; straightforwardly.

example
معنی(example):

او به‌طور غیرمفلسفی به موضوع نزدیک شد و اطمینان حاصل کرد که همه متوجه شدند.

مثال:

She approached the topic nonsententiously, ensuring everyone understood.

معنی(example):

او به‌طور غیرمفلسفی صحبت کرد و ایده‌های پیچیده را قابل فهم کرد.

مثال:

He spoke nonsententiously, making the complex ideas accessible.

معنی فارسی کلمه nonsententiously

: معنی nonsententiously به فارسی

به معنای غیرمفلسفی، به طرز بیان ساده و غیرآزاردهنده‌ای اشاره دارد که از دشواری‌های زبانی جلوگیری می‌کند.