معنی فارسی nonsked
B1صفت اشاره به عدم برنامهریزی یا عدم زمانبندی دارد و معمولاً در مورد پروژههایی که محتوایی نامشخص دارند، به کار میرود.
Describing something that is not scheduled or planned.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او نگرش غیر برنامهریزیشدهای به مهلتها دارد.
مثال:
He has a nonsked attitude towards the deadlines.
معنی(example):
پروژههای غیر برنامهریزیشده میتوانند به هرج و مرج در روند کار منجر شوند.
مثال:
Nonsked projects can lead to chaos in the workflow.
معنی فارسی کلمه nonsked
:
صفت اشاره به عدم برنامهریزی یا عدم زمانبندی دارد و معمولاً در مورد پروژههایی که محتوایی نامشخص دارند، به کار میرود.