معنی فارسی nonskeletal

B1

صفتی که به بخشی از بدن اشاره دارد که از استخوان‌ها تشکیل نشده و نشان‌دهنده ویژگی‌های غیر اسکلتی است.

Describing traits or features that are not related to the skeleton.

example
معنی(example):

برخی از گونه‌ها ویژگی‌های غیر اسکلتی از خود نشان می‌دهند.

مثال:

Some species exhibit nonskeletal features.

معنی(example):

تحلیل بر ویژگی‌های غیر اسکلتی در حیوانات متمرکز شد.

مثال:

The analysis focused on nonskeletal traits in animals.

معنی فارسی کلمه nonskeletal

: معنی nonskeletal به فارسی

صفتی که به بخشی از بدن اشاره دارد که از استخوان‌ها تشکیل نشده و نشان‌دهنده ویژگی‌های غیر اسکلتی است.