معنی فارسی nonsolvableness

B1

غیرقابل حل بودن، حالتی است که مشکل یا معما هیچ راه‌حلی ندارد.

The quality of being incapable of being solved.

example
معنی(example):

غیرقابل حل بودن معما بازیکنان را ناامید کرد.

مثال:

The nonsolvableness of the puzzle frustrated the players.

معنی(example):

بحث در مورد غیرقابل حل بودن برخی معادلات می‌تواند به مباحث جالبی منتهی شود.

مثال:

Discussing the nonsolvableness of certain equations can lead to interesting debates.

معنی فارسی کلمه nonsolvableness

: معنی nonsolvableness به فارسی

غیرقابل حل بودن، حالتی است که مشکل یا معما هیچ راه‌حلی ندارد.