معنی فارسی nonspiritualness

B1

وضعیت یا کیفیت عدم وجود عناصر معنوی یا روحانی را توصیف می‌کند.

The characteristic or quality of being non-spiritual.

example
معنی(example):

غیرواماندید بودن این رویداد در ماهیت سکولار آن مشهود بود.

مثال:

The nonspiritualness of the event was evident in its secular nature.

معنی(example):

او از غیرواماندید بودن بحث قدردانی کرد و فقط بر روی استدلال‌ها تمرکز کرد.

مثال:

She appreciated the nonspiritualness of the discussion, focusing solely on arguments.

معنی فارسی کلمه nonspiritualness

: معنی nonspiritualness به فارسی

وضعیت یا کیفیت عدم وجود عناصر معنوی یا روحانی را توصیف می‌کند.