معنی فارسی nonspottable
B1غیرقابل شناسایی، به چیزی اشاره دارد که تشخیص آن دشوار است.
Not able to be seen or detected.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خطا غیرقابل شناسایی بود تا پس از امتحان.
مثال:
The error was nonspottable until after the test.
معنی(example):
در تاریکی، جزئیات غیرقابل شناسایی سخت بود تا تشخیص داده شوند.
مثال:
In the dark, the nonspottable details were hard to discern.
معنی فارسی کلمه nonspottable
:
غیرقابل شناسایی، به چیزی اشاره دارد که تشخیص آن دشوار است.