معنی فارسی nonsuccessiveness
B1وضعیتی که در آن چیزی پیوسته یا متوالی نیست.
The quality or state of not being successive.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم پیوستگی آزمایشها منجر به نتایج متفاوت شد.
مثال:
The nonsuccessiveness of the trials led to varied results.
معنی(example):
محققان عدم پیوستگی در جمعآوری دادهها را یادداشت کردند.
مثال:
Researchers noted the nonsuccessiveness in data collection.
معنی فارسی کلمه nonsuccessiveness
:
وضعیتی که در آن چیزی پیوسته یا متوالی نیست.