معنی فارسی nonsuccor

B1

عدم یاری و کمک در زمان نیاز.

The absence or lack of help or support.

example
معنی(example):

در زمان نیاز، او احساس کرد که از اطرافیانش یاری نمی‌گیرد.

مثال:

In a time of need, he felt he received nonsuccor from those around him.

معنی(example):

تلاش‌های خیریه به خانواده‌های در حال مبارزه یاری نمی‌داد.

مثال:

The charity’s efforts gave nonsuccor to the struggling families.

معنی فارسی کلمه nonsuccor

: معنی nonsuccor به فارسی

عدم یاری و کمک در زمان نیاز.