معنی فارسی nonsustenance
B1غذای غیرمستمر، به وضعیتی اشاره دارد که در آن نیازهای اساسی تأمین نمیشود.
The state of not being sustained; lack of basic necessities for survival.
- NOUN
example
معنی(example):
کمبود غذای غیرمستمر در اکوسیستم نگرانکننده است.
مثال:
The lack of nonsustenance in the ecosystem is concerning.
معنی(example):
عدم تأمین غذا میتواند به کاهش حیات وحش محلی منجر شود.
مثال:
Nonsustenance can lead to the decline of local wildlife.
معنی فارسی کلمه nonsustenance
:
غذای غیرمستمر، به وضعیتی اشاره دارد که در آن نیازهای اساسی تأمین نمیشود.