معنی فارسی nonvaluation

B1

غیرارزیابی به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی به‌درستی سنجیده نمی‌شود و ارزشیابی نمی‌گردد.

The act or process of not assessing the value of something.

example
معنی(example):

غیرارزیابی تلاش‌های او باعث شد که او احساس بی‌ارزشی کند.

مثال:

The nonvaluation of his efforts made him feel undervalued.

معنی(example):

در حسابداری، غیرارزیابی می‌تواند منجر به تفسیر نادرست دارایی‌ها شود.

مثال:

In accounting, nonvaluation can lead to misinterpretation of assets.

معنی فارسی کلمه nonvaluation

: معنی nonvaluation به فارسی

غیرارزیابی به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی به‌درستی سنجیده نمی‌شود و ارزشیابی نمی‌گردد.