معنی فارسی nonvalued

B1

غیرمفید به چیزی اطلاق می‌شود که هیچ ارزشی برای فرد یا گروه خاصی ندارد.

Regarded as having no value or merit.

example
معنی(example):

این پروژه به‌طور غیرمفید توسط تیم مدیریت ارزیابی شد با وجود تلاشی که در آن گذاشته شده بود.

مثال:

The project was nonvalued by the management team despite the efforts put into it.

معنی(example):

نظر غیرمفید او منجر به ناامیدی در طول بحث شد.

مثال:

His nonvalued opinion led to frustration during the discussion.

معنی فارسی کلمه nonvalued

: معنی nonvalued به فارسی

غیرمفید به چیزی اطلاق می‌شود که هیچ ارزشی برای فرد یا گروه خاصی ندارد.