معنی فارسی nonvariousness
B1عدم وجود تنوع در یک زمینه یا دسته.
The state of being nonvaried; uniformity.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تنوع استراتژیها شگفتانگیز بود.
مثال:
The nonvariousness of the strategies was surprising.
معنی(example):
عدم تنوع میتواند نشاندهنده کمبود خلاقیت در راهحلها باشد.
مثال:
Nonvariousness can indicate a lack of creativity in solutions.
معنی فارسی کلمه nonvariousness
:
عدم وجود تنوع در یک زمینه یا دسته.