معنی فارسی nonvisiting

B1

غیرحضوری به معنی عدم حضور در مکانی خاص، معمولاً در زمینه‌های آموزشی یا اجتماعی.

Not attending or not present in a particular place, usually in educational or social contexts.

example
معنی(example):

دانش‌آموز غیرحضوری وظایف خود را در خانه انجام داد.

مثال:

The nonvisiting student completed his assignments at home.

معنی(example):

وضعیت غیرحضوری او به او اجازه داد تا در خارج از کشور تحصیل کند.

مثال:

Her nonvisiting status allowed her to study abroad.

معنی فارسی کلمه nonvisiting

: معنی nonvisiting به فارسی

غیرحضوری به معنی عدم حضور در مکانی خاص، معمولاً در زمینه‌های آموزشی یا اجتماعی.