معنی فارسی norsel
B1نورسِل، واژهای که به نوعی زندگی دریایی مانند ماهی کُند اطلاق میشود.
A dialect-specific term for an eel or similar aquatic creature.
- NOUN
example
معنی(example):
نورسِل واژهای است که در برخی لهجهها برای اشاره به ماهی کُند استفاده میشود.
مثال:
Norsel is a term used in some dialects for an eel.
معنی(example):
ماهیگیران اغلب در ماههای تابستان نورسل را صید میکنند.
مثال:
Fishermen often catch norsel during the summer months.
معنی فارسی کلمه norsel
:
نورسِل، واژهای که به نوعی زندگی دریایی مانند ماهی کُند اطلاق میشود.