معنی فارسی norseland
B1نورسلند، منطقهای با چشماندازهای طبیعی زیبا.
A region characterized by picturesque scenery.
- NOUN
example
معنی(example):
نورسلند منطقهای است که به خاطر مناظر زیبا شناخته میشود.
مثال:
Norseland is a region known for its scenic landscapes.
معنی(example):
بسیاری از توریستها برای دیدن مناظر فوقالعاده به نورسلند میآیند.
مثال:
Many tourists visit Norseland for its breathtaking views.
معنی فارسی کلمه norseland
:
نورسلند، منطقهای با چشماندازهای طبیعی زیبا.