معنی فارسی norweyan
B2وابسته به نروژ یا فرهنگ آن، به ویژه زبان و مردم.
Relating to Norway, especially its language and people.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زبان نروژی لهجههای زیادی دارد.
مثال:
The Norweyan language has many dialects.
معنی(example):
او به طور روان به نروژی صحبت میکند.
مثال:
She speaks Norweyan fluently.
معنی فارسی کلمه norweyan
:
وابسته به نروژ یا فرهنگ آن، به ویژه زبان و مردم.