معنی فارسی noseyed
B1کنجکاوی کردن، به معنای بررسی یا جستجو کردن با دقت و علاقه.
To look around in a curious manner.
- VERB
example
معنی(example):
سگ دور باغ کنجکاوی کرد و همه چیز را بو کشید.
مثال:
The dog noseyed around the garden, sniffing everything.
معنی(example):
او در مجلههای روی میز کنجکاوی کرد.
مثال:
She noseyed through the magazines on the table.
معنی فارسی کلمه noseyed
:
کنجکاوی کردن، به معنای بررسی یا جستجو کردن با دقت و علاقه.