معنی فارسی not be fussy
B1بهانهگیر نبودن به معنای داشتن سلیقه و خواستههای خاص نیست و معمولاً به راحتی با شرایط موجود کنار میآید.
To not be overly particular or difficult about something; to be easygoing.
- OTHER
example
معنی(example):
او نمیخواهد در مورد دکوراسیون کنجکاو باشد.
مثال:
She doesn't want to be fussy about the decorations.
معنی(example):
سعی کن در انتخاب رستوران بهانهگیر نباشی.
مثال:
Try not to be fussy when choosing a restaurant.
معنی فارسی کلمه not be fussy
:
بهانهگیر نبودن به معنای داشتن سلیقه و خواستههای خاص نیست و معمولاً به راحتی با شرایط موجود کنار میآید.