معنی فارسی not be oneself
B1احساس عدم خود بودن به معنای این است که شخص نمیتواند به طور طبیعی رفتار کند و معمولاً به دلیل فشارهای روانی یا احساسی ایجاد میشود.
To feel or behave in a way that is not typical for oneself, often due to stress or external pressures.
- OTHER
example
معنی(example):
او به نظر نمیرسد که خودش باشد؛ او غیرمعمولی ساکت است.
مثال:
He seems not to be himself today; he is unusually quiet.
معنی(example):
زمانی که تحت فشار هستم، غالباً احساس میکنم که خودم نیستم.
مثال:
When under stress, I often feel like I'm not being myself.
معنی فارسی کلمه not be oneself
:
احساس عدم خود بودن به معنای این است که شخص نمیتواند به طور طبیعی رفتار کند و معمولاً به دلیل فشارهای روانی یا احساسی ایجاد میشود.