معنی فارسی not know the meaning of the word

B1

نمی‌دانستن معنی یک کلمه، به این معنی است که فرد اطلاعات یا دانش لازم را درباره کلمه یا اصطلاح مورد نظر ندارد.

To be unaware or lacking knowledge about the definition of a specific word.

example
معنی(example):

من معنی کلمه 'سرنوشت‌ساز' را نمی‌دانستم.

مثال:

I did not know the meaning of the word 'serendipity'.

معنی(example):

وقتی او از یک اصطلاح پیچیده استفاده کرد، من معنی کلمه را نمی‌دانستم.

مثال:

When he used a complicated term, I did not know the meaning of the word.

معنی فارسی کلمه not know the meaning of the word

: معنی not know the meaning of the word به فارسی

نمی‌دانستن معنی یک کلمه، به این معنی است که فرد اطلاعات یا دانش لازم را درباره کلمه یا اصطلاح مورد نظر ندارد.