معنی فارسی not nearly

B1

به معنای نه به اندازه کافی یا نه نزدیک به یک حد یا وضعیت خاص.

Not at all close to or nearly at a certain state or condition.

example
معنی(example):

او هنوز نزدیک به آمادگی برای امتحان نیست.

مثال:

She is not nearly ready for the exam yet.

معنی(example):

پروژه هنوز نزدیک به اتمام نیست؛ کارهای زیادی باقی مانده است.

مثال:

The project is not nearly finished; we have a lot of work left.

معنی فارسی کلمه not nearly

: معنی not nearly به فارسی

به معنای نه به اندازه کافی یا نه نزدیک به یک حد یا وضعیت خاص.