معنی فارسی numbly
B1به معنای بیحس و بدون احساس است، معمولاً در پاسخ به شوک یا زحمت.
In a numb or emotionless manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بیحس به تلویزیون خیره شد بعد از شنیدن خبر.
مثال:
He stared numbly at the television after hearing the news.
معنی(example):
او بیحس سرش را تکان داد و نتوانست پاسخ دهد.
مثال:
She nodded numbly, unable to reply.
معنی فارسی کلمه numbly
:
به معنای بیحس و بدون احساس است، معمولاً در پاسخ به شوک یا زحمت.