معنی فارسی nymphic

B1

مربوط به نیمتاج‌ها، به خصوص زیبایی و لطافت آنها.

Relating to nymphs, often used to describe beauty or grace.

example
معنی(example):

موجودات نیمتاجی به آرامی در نور آفتاب رقصیدند.

مثال:

The nymphic creatures danced gracefully in the sunlight.

معنی(example):

او یک لباس نیمتاجی پوشیده بود که با هر حرکتش درخشان می‌شد.

مثال:

She wore a nymphic gown that shimmered with every movement.

معنی فارسی کلمه nymphic

: معنی nymphic به فارسی

مربوط به نیمتاج‌ها، به خصوص زیبایی و لطافت آنها.