معنی فارسی nymphical
B1به جنبههای فرهنگی و هنری مرتبط با نیمتاجها اشاره دارد.
Relating to nymphs, especially in a thematic or cultural context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جشنواره به سنتهای نیمتاجی فرهنگ باستانی جشن گرفت.
مثال:
The festival celebrated nymphical traditions of the ancient culture.
معنی(example):
شعرهای او اغلب موضوعات و تصاویری نیمتاجی را منعکس میکرد.
مثال:
Her poetry often reflected nymphical themes and imagery.
معنی فارسی کلمه nymphical
:
به جنبههای فرهنگی و هنری مرتبط با نیمتاجها اشاره دارد.