معنی فارسی obducting

B1

فرایند جدا کردن یا برداشت لایه‌های زمین به منظور مطالعه یا بررسی.

The act of removing or lifting a layer of material, particularly in geology.

verb
معنی(verb):

To draw over; to cover.

example
معنی(example):

زمین‌شناس لایه‌ای از زمین را برای مطالعه جدا می‌کند.

مثال:

The geologist is obducting a layer of earth to study.

معنی(example):

آنها سطح را برای درک بهتر زمین‌شناسی جدا می‌کنند.

مثال:

They are obducting the surface to understand the geology better.

معنی فارسی کلمه obducting

: معنی obducting به فارسی

فرایند جدا کردن یا برداشت لایه‌های زمین به منظور مطالعه یا بررسی.