معنی فارسی obducts
B1عمل بازداشت یا جلب فرد یا چیزی به اجبار به مکان دیگری.
To take or carry away by force, especially in the context of detaining someone.
- verb
verb
معنی(verb):
To draw over; to cover.
example
معنی(example):
پلیس مظنون را پس از تعقیب بازداشت کرد.
مثال:
The police obducts the suspect after the chase.
معنی(example):
او مدارک را از صحنه جرم جمعآوری کرد.
مثال:
He obducts the evidence from the crime scene.
معنی فارسی کلمه obducts
:
عمل بازداشت یا جلب فرد یا چیزی به اجبار به مکان دیگری.