معنی فارسی objectionableness

B1

اعتراض‌پذیری، کیفیت یا حالت قابل اعتراض بودن.

The quality of being objectionable.

example
معنی(example):

اعتراض‌پذیری رفتارهای او منجر به انتقاد شد.

مثال:

The objectionableness of his actions led to criticism.

معنی(example):

بسیاری به اعتراض‌پذیری این سیاست شک کردند.

مثال:

Many questioned the objectionableness of the policy.

معنی فارسی کلمه objectionableness

: معنی objectionableness به فارسی

اعتراض‌پذیری، کیفیت یا حالت قابل اعتراض بودن.