معنی فارسی objectivating
B1شیءانگاری به فرایند تبدیل مفاهیم به شکل عینی و ملموس اشاره دارد.
The process of making something objective or concrete.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال کار بر روی شیءانگاری یافتههای تحقیق خود است.
مثال:
She is working on objectivating her research findings.
معنی(example):
فرایند شیءانگاری ایدهها برای وضوح ضروری است.
مثال:
The process of objectivating ideas is essential for clarity.
معنی فارسی کلمه objectivating
:
شیءانگاری به فرایند تبدیل مفاهیم به شکل عینی و ملموس اشاره دارد.