معنی فارسی objectlessness

B1

عدم وجود شیء، به معنای کمبود یک شیء مشخص یا ملموس در یک مفهوم یا اثر.

The state of lacking a specific object.

example
معنی(example):

مفهوم عدم وجود شیء دانش‌آموزان را جذب کرد.

مثال:

The concept of objectlessness intrigued the students.

معنی(example):

عدم وجود شیء در هنر می‌تواند منجر به تفسیرهای بیشتر انتزاعی شود.

مثال:

Objectlessness in art can lead to more abstract interpretations.

معنی فارسی کلمه objectlessness

: معنی objectlessness به فارسی

عدم وجود شیء، به معنای کمبود یک شیء مشخص یا ملموس در یک مفهوم یا اثر.