معنی فارسی obligativeness
B1بازهای از الزامات و تعهدات قانونی یا اجتماعی.
The quality or state of being obligatory.
- NOUN
example
معنی(example):
الزامآور بودن قانون، رعایت آن را تضمین میکند.
مثال:
The obligativeness of the law ensures compliance.
معنی(example):
الزامآور بودن میتواند بین فرهنگهای مختلف متفاوت باشد.
مثال:
Obligativeness can vary between different cultures.
معنی فارسی کلمه obligativeness
:
بازهای از الزامات و تعهدات قانونی یا اجتماعی.