معنی فارسی oblongly

B1

به صورت بیضی یا مستطیلی، توصیف شکلی که طول آن بیشتر از عرض آن است.

In an elongated or rectangular shape.

example
معنی(example):

میز به شکل بیضی بود و به خوبی در اتاق جا می‌شد.

مثال:

The table was oblongly shaped, making it fit perfectly in the room.

معنی(example):

تابلویی به شکل بیضی روی دیوار آویزان بود و به اتاق زیبایی خاصی می‌بخشید.

مثال:

The painting hung oblongly on the wall, giving the room a unique flair.

معنی فارسی کلمه oblongly

: معنی oblongly به فارسی

به صورت بیضی یا مستطیلی، توصیف شکلی که طول آن بیشتر از عرض آن است.