معنی فارسی obreption
B1دخالت، به معنی اقدام نادرست یا فریبنده برای به دست آوردن یک نتیجه خاص.
The act of obtaining something by trickery or deception.
- NOUN
example
معنی(example):
دخالت وکیل منجر به قضاوت ناعادلانهای شد.
مثال:
The lawyer's obreption led to an unfair judgment.
معنی(example):
دخالت اغلب به عنوان یک دستکاری در حقیقت تلقی میشود.
مثال:
Obreption is often viewed as a manipulation of the truth.
معنی فارسی کلمه obreption
:
دخالت، به معنی اقدام نادرست یا فریبنده برای به دست آوردن یک نتیجه خاص.