معنی فارسی obscurism
B1تحریفگری، جنبش یا شیوهای که بر عدم وضوح و پیچیدگی تأکید دارد.
A tendency or practice that emphasizes obscurity or complexity.
- NOUN
example
معنی(example):
تحریفگری به خاطر عدم وضوحش اغلب مورد انتقاد قرار میگیرد.
مثال:
Obscurism is often criticized for its lack of clarity.
معنی(example):
در ادبیات، تحریفگری میتواند حس رمز و راز ایجاد کند.
مثال:
In literature, obscurism can create a sense of mystery.
معنی فارسی کلمه obscurism
:
تحریفگری، جنبش یا شیوهای که بر عدم وضوح و پیچیدگی تأکید دارد.