معنی فارسی observably

B2

به طور قابل مشاهده به معنای توانایی مشاهده یا درک پیشرفت یا تغییر است.

In a way that can be observed; evidently.

example
معنی(example):

این پروژه در چند هفته گذشته به وضوح بهبود یافته است.

مثال:

The project has observably improved over the last few weeks.

معنی(example):

او به وضوح از نتایج کارش هیجان‌زده بود.

مثال:

He was observably thrilled with the results of his work.

معنی فارسی کلمه observably

: معنی observably به فارسی

به طور قابل مشاهده به معنای توانایی مشاهده یا درک پیشرفت یا تغییر است.