معنی فارسی observancy

B1

هوشیاری یا دقت به جزئیات را توصیف می‌کند، به ویژه در زمینه‌های مشاهده یا تحقیق.

The quality of being observant; attention to detail.

example
معنی(example):

دقت او به جزئیات، او را به یک پژوهشگر عالی تبدیل کرد.

مثال:

Her observancy of the details made her an excellent researcher.

معنی(example):

دقت او به تیم کمک کرد تا مسائل کلیدی را به سرعت شناسایی کنند.

مثال:

His observancy helped the team identify key issues early.

معنی فارسی کلمه observancy

: معنی observancy به فارسی

هوشیاری یا دقت به جزئیات را توصیف می‌کند، به ویژه در زمینه‌های مشاهده یا تحقیق.